دانیال پرایم ::
چهارشنبه 84/11/26 ساعت 2:2 صبح
مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد
قضای آسمانست این و دیگرگون نخواهد شد
رقیب آزار ها فرمود و جای آشتی نگذاشت
مگر آه سحر خیزان سوی گردون نخواهد شد
مرا روز ازل کاری به جز رندی نفرمودند
هرآن قیمت که آنجا رفت از آن افزون نخواهد شد
خدا را محتسب ما را بفریاد دف و نی ببخش
که ساز شرع از این افسانه بی قانون نخواهد شد
مجال من همین باشد که پنهان عشق او ورزم
دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد
شراب لعل و جای امن و یار مهربان ساقی
مشو ای دیده نقش غم زلوح سینه حافظ
که زخم تیغ دلدارست و رنگ خون نخواهد شد
نوشته های دیگران()